دهکده خاطرات

اون قلب سادتو بکنش و بندازش دور / فقط مونده خاطره هاش پس خودش کو

 
خودش کو که ببینه چه کرده با تو / خوشی هاتو گرفته و شدی غرق غم هاشو

چشو بستی رو زندگی گفتی بیخیال شدم / وقتی با اون بودی گفتی یه آدم ایده عال شدم

منه ساده رو بگو رویاهامو ساخته بودم با تو / اصلا فکر نمیکردم دراز تر بکنی از گلیم باتو

هیچوقت نفهمیدم چرا عشق مارو همه میخواستن / آخرشم دزدنشو سر به سرش گذاشتن

پاشو گورتو گم کن اصلا جلو چشام نباش  / دیگه واسه نداشتنت ندارم شاید و ای کاش

از روز اول ساده نبودم که الان اینجوری باشم /که تو تنهام بزاریو غمها فقط کنارم باشن

منو میبینی که دیگه بی تو نمیمرم

حتی اگه بمیرمم دستا نمیگیرم

تو منو دور زدیو خیلی زود گذشتی از من 

حالا ببین خوشحالمو بی تو دورم من از غم

واقعا عکس آلبوم بعضی از دخترا طوری افتضاح شده که داد میزنه بیا ما رو ببر رو تخت...

بعضیا حتی شخصی ترین عکسهاشون رو هم به نمایش عمومی میزارن!!

آخه اینجا که خونه خالت نیست با عشوه خرکی عکس میندازی میزاری تو آلبومت لامصب:|

عقده ات چیه؟ دردت چیه؟ کمبود لایک و کامنت داری؟!!

اگه تو بی سر و پا و لاابالی هستی چیزی برات مهم نیست واسه ما مهمه!

ما پای اینترنت خانواده داریم...

مث سرمای پاییز شدم کلافه بسه/میخونم تنها با این لبای خسته
از اون دستای سردتو شبای من/که بود،لبهای تو رو لبای من
میزدی فریاااد آره مازیار/دوست دارم تورو من خیلی زیاد
میـــمونم پا په پای تو تا ابد/میمونه عـــشـــقمون خاطره واسه نسل بعد
دیگه تو رابطه ی ما نیس جنبشی/همش دوس داری از پولو ثروت پر بشی
حالا برو با کسی که بده بهت خرجتو/ولی بدون اون مثل من نمیگیره دستتو
به جاش میگیره جای دیگتو طبیعتا/کسایی مثل من واسه ی تو غنیمتا
جای اینکه قلبت با من باشه هر جایی/یه پیک زدی و اون بالاها رو ابرایی
هر چی مهر و محبت بت دادم پس دادی/جلو روی خودم به غریبه دست دادی
باید میفهمیدم نبود تو این رابطه حسی/به جاش ترجیح دادی داشته باشی رابطه جنسی
منم خستم از کارات ندارم باهات بحثی/بعد از تو زندگیــــم فقط اومده نحثی

واقعا باید تاسف خورد برای همچین ادمهایی ....

 ای خدا دلم گرفته

نمی دونم نمی دونم

سرروی  شونه کی بزارم

که مثل ابر گریه  کنم

یا سربیابون بزارم

درددل رو به کی بگم

ای خدا دلم  گرفته

میخوام دوباره گریه کنم

من ماندم تنهای تنها

ای خدا ای خدا

توبگوچکارکنم

 باغمهای  روزگار

چطورفریادبزنم

که تومنوجواب بدی

یا ازتنهای رهام کنی

یابایه اشاره نفسموبندکنی

ای خدا  ای خدا

دلم میخواد گریه کنم 

که باگریه هام گل درست کنم

بسازم قبری ازاشک

دوروزه خودموکفن کنم

به سلامتی دختری که خنده و شوخی ها و لوس بازی هاش

فقـــــــــــــط واسه عشـــــــــقشه..

با پسر غریبه شوخی نمیکنه ،نمیخنده ...

میدونه عشقش اذیت میشه با این کار

عشق من بود ولی بادیگران خوش بود

نمی دونم از کجا شروع کنم؟

قصه تلخ سادگی مو ...

نمی دونم چرا قسمت می کنم روزای خوب زندگیمو ؟

چرا تو اول قصه همه دوستم می دارند؟

وسط قصه میشه سر به سر من میذارن؟

تا بخواد قصه تموم شه همه تنهام میذارن؟

می تونم مثل همه دو رنگ باشم دل نبازم...

می تونم مثل همه یه عشق بادی بسازم

تا با یک نیش زبون بترکه ، خراب بشه...

تا بیان جمعش کنن حبابه دل ،سراب بشه

می تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی...

می تونم درست کنم ترسه دل و دلواپسی...

می تونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم...

می تونم پشت دلها قایم بشم ، کمین کنم...

ولی با این همه حرفا ،باز منم مثل اونام...

یه دروغگو میشم و همیشه ورد زبونام...

یه نفر پیدا بشه به من بگه چی کار کنم؟

با چه تیری اونی که دوستش دارم شکار کنم؟

من باید از چی بفهمم چه کسی دوستم داره؟

توی دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره؟؟؟

تقدیم به عزیزتر از جانم که تنهام گذاشت !!

عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن کسی است که الفبای دوست داشتن را برایت تکرار کند و تو از او رسم محبت بیاموزی.
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه گذاشتن سدی در برابر رودیست که از چشمانت جاری است.
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه پنهان کردن قلبی است که به اسفناک ترین حالت شکسته است
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن شانه های محکمی است که بتوانی به آن تکیه کنی و از غم زندگی برایش اشک بریزی.
عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه ناتمام ماندن قشنگترین داستان زندگی است که مجبوری آخرش را با جدایی به سرانجام برسانی.عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه نداشتن یک همراه واقعیست که در سخت ترین شرایط همدم تو باشد. عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه به دست فراموشی سپردن قشنگ ترین احساس زندگی است.عمیق ترین درد زندگی مردن نیست بلکه یخ بستن وجود آدمها و بستن چشمهاست

چه کردم بادل تو که اینجور نگرونی

گناهی نکردم اما منو اینجور میسوزونی

نمیدونم که چجوری خیال کنم تورو ندارم

اخه تو سنگ صبوری بی تو من دووم نمیارم

واسم سخت جدایی بی تو دنیایی ندارم

زندگیم تیره و تاره بی تو فردایی ندارم

بی تو همدمی ندارم اصلا بی تو موندن کار من نیست

کاش بدونی که بجز تو هیچکسی دور و برم نیست

….

وجودت مال من بود ولی انگار که تمومه

بدون یاد تو بامن لحظه لحظه پیش رومه

وجودت مال من بود از من تنها نگیرش

این تن خستمو حالا که میبینی اسیره

چشمای تو مال من بود دیگه نگاهتم ندارم

اگه چشماتو بگیری من دیگه چیزی ندارم

چشمای تو نمیبینه حلقه ی اشک توی چشمام

من واست میمردم اما باز خالیه دستام

چه کردم بادل تو که اینجور نگرونی

گناهی نکردم اما منو اینجور میسوزونی

نمیدونم که چجوری خیال کنم تورو ندارم

اخه تو سنگ صبوری بی تو من دووم نمیارم

واسم سخت جدایی بی تو دنیایی ندارم

زندگیم تیره و تاره بی تو فردایی ندارم

بی تو همدمی ندارم اصلا بی تو موندن کار من نیست

کاش بدونی که بجز تو هیچکسی دور و برم نیست

….

وجودت مال من بود ولی انگار که تمومه

بدون یاد تو بامن لحظه لحظه پیش رومه

وجودت مال من بود از من تنها نگیرش

این تن خستمو حالا که میبینی اسیره

چشمای تو مال من بود دیگه نگاهتم ندارم

اگه چشماتو بگیری من دیگه چیزی ندارم

چشمای تو نمیبینه حلقه ی اشک توی چشمام

من واست میمردم اما باز خالیه دستام

به سلامتی اون روزی که تک تکتون واسم مشکی بپوشید

بیاید سر مزارم غبار سنگ قبرم و کنار بزنید و ببینید نوشته:

زنده بودم کجا بودید؟؟؟

این همه خاطره یادگاری

این همه ناله و بی قراری

حق من این نبود که بخوای تو

اینجوری رو دلم پا بزاری

من به خاطر به تو رسیدن

این همه ناله و زجر کشیدم

این همه بی وفا گریه کردم

رفتنت آخرش شد نصیبم

من سزاوار این غم نبودم

تو به آتیش کشیدی وجودم

تو گزاشتی منو تنها رفتی

تو سوزوندی همه تارو پودم

من به تو بی وفایی نکردم

که تو گفتی ازت سرد سردم

که تو گفتی نمیخوای و رفتی

بی وفا بعد از تو توبه کردم

***

خدایـــــــــــا نگاهی

ای وای من...

من فقط واقعیت راگفتم...

من فقط حقیقت چشمانش ودوست داشتن راگقتم...نام ونام خانوادگی هویتم راگفتم

کجایش تورا خسته کرد که خراب کردتصویرقشنگ ومعصومانه ام را...

چه کسی به توگفت احساس من احساس جوانیست...

بعدازغرورله شده وابروتف شده باید مواظب کدام خوبی باشم که میگویی...

کاش به اندازه یک ثانیه دردش رامی چشیدی .....

روزعروسی تو ..

حالم این روزها خیلی بد...

هردفعه که می بینمت میگم.................بایدفراموشت کنم اینبار

ست کردن رنگات نمی زاره...................غرق لباست نشم اینبار

چشماتومی بندی رواحساسم...وقتی می گی هرچی خدامی خواد

تقدیر من باتوکره خورده...............دست تونیست اینوخدامی خواد

این شهرسازش کرده باچشمام...........باهرچی که ازتونشون داره

تنهاخدادستامومی گیره.....................وقتی که بادبوی توروداره

Bm              C               Bm    C      Em               Bm  Em            Bm            

دل دل دل ديوونه كي قدر تو رو ميدونه ... عـــــــــشق نيست حــــــــال تو ويرونه

اونكه تو دلم جاشه با عشقي كه تو چشماشه ... اي كاش مــــــــال من باشه

Bm    Am   C D    D -C- D Em Bm     Bm   -   C-D  Em Bm  Bm -  C- D Em Bm             

اين  دل مــال تو بود   ،   اما    از تو چه سود ... واي از   رفـتن تو ، (از دنــيــاي حسود) 2

Bm C         Bm               C            Bm    D  Bm     D  Bm Em    Bm           

عاشقــــــــــــم تماشا كن مرا گاهي جان ... تا دلت شايد سوي من آيد اگر خواهي

Bm       Am C        D    Em      

تـــــــــــا عشق آيد به همراهي

دل دل دل ديوونه ...

آغوش‌ تو را با هیچ جهانی عوض نمی کنم

باشد که تن من بوی بهشت گیرد . . .

حرف میزنی اما تلخ ! محبت میکنی ولی سرد !

    چه اجباری است دوست داشتن من ؟

درد دارد وقتی من عاشقانه هایم را می نویسم ،

    دیگران یاد عشقشان میفتند و تو هنوز بی خیالی !

    آب از سرم گذشته …
    فریاد میزنم دوستت دارم …
    و تو آرام و خونسرد …
    به ترکیدن حباب ها میخندی …

گوشه ی راستم بنویس
“ زنده ”
پخش مستقیم
از کجایش مهم نیست ،
بنویس زنده است
هر چند دلش گرفته باشد!

آرزوی خیلــــــــی ها بودم ! اما

اسیر قدرنشناسی یک نفر شدم … !!!

مرا کجا صدقه کرده ای که مدام بلای بی تو بودن به سرم می آید !

.

.

سکوت میکنم ، به احترام آن همه حرف که در دلم مرد !
.
.

درد می کشم ، درد
هم تلخ است هم ارزان
هم گیراییش بالاست
هم اینکه تابلو نمی شوم و رفیقی که مرا به درد معتاد کرد ناباب نبود ، اتفاقا باب باب بود فقط نگفته بود که ماندنی نیست ، همین !

.
.

.
حرف های دلم را هرگز کسی نمیفهمد ، فقط روزی مورچه ها خواهند فهمید !
روزی که در زیر خاک گلویم را به تاراج میبرند

لغت نامه هاى دنیا را باید آتش زد !

جلوى واژه ى نبودن نوشته اند : “عدم حضور شخصى یا چیزى” ؛ همین !

چقدر نبودن تو را ساده فرض مى کنند ؟!

لرزش صدایم مال سرمای هواست
این پرده ی اشک روی چشمهایم هم همینطور
چیزیم نیست به خدا
من فقط دلواپس توام ، لباس گرم در چمدانت گذاشتی ؟

حافظه ی آدم های غمگین قویست ؛

می دانند کجای کدام خیابان آن روز “مردند” !
.

دراز میکشم

خیره میشوم به سقف

اشکهایم میچکند

سر میخورند و میروند به جایی که تو همیشه میبوسیدی

این که عادلانه نیست
من ،‌ مدام دست تو را بگیرم
تو ، مدام مرا دست کم بگیری !

ﻋﺎﺩﺕ ﺩﺍﺭﻡ ﻫﺮ ﺭﻭﺯ ﺟﺎﯼ ﺍﻧﮕﺸﺘﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺷﯿﺸﻪ ﯼ ﻣﺎﻧﯿﺘﻮﺭ ﭘﺎﮎ ﮐﻨﻢ …
ﺁﺧﺮ ﻧﻮﺍﺯﺵ ﮐﺮﺩﻥعکس ﻫﺎﯾﺖ عادت من است !

گاهی وقتا خودم رو بغل می کنم و میگم : یادته آغوشش چقدر گرم بود ؟
.